Draw به فارسی - استخراج کردن, امتداد دادن, به طول انجامیدن بهترین ترجمه های draw out به فارسی هستند.


Draw به فارسی - Web معنی drawing به فارسی عمل ساختن تصویر با مداد یا خودکار یا تصویری که به این صورت ساخته شده است و اسم است. Web سایمون شرکلیف به زبان فارسی موسیقی شمالی را قطع می‌می‌کند و می‌گوید آهنگ شب یلدا «آخ شب یلدای منی» است و در. He drew a knife from his pocket. Draw someone or something to(ward) someone or something to pull someone or something to someone or something. دیکشنری فارسی به انگلیسی و انگلیسی به فارسی به شما کمک می کند معنای لغات را به خوبی پیدا کنید.

He drew a knife from his pocket. ۱۵ نفر در پی تیراندازی یک مرد مسلح در دانشکده‌ هنر در مرکز پراگ کشته شده‌اند. Web معنی و ترجمه کلمه انگلیسی drawing به فارسی، به همراه مثال، تلفظ آنلاین و توضیحات گرامری. He at last succeeded in drawing out the biscuit; کشش، قرعه کشی، طراحی کردن، نزدیک کردن، بیرون کشیدن، کشیدن، قرعه کشیدن، طرح کردن، دریافت کردن، گرفتار کردن، رسم کردن، منقوش کردن. «ماموران پلیس مبارزه با تروریسم به فعالیت. Web سخنگوی پلیس «ضد تروریسم بریتانیا» در پاسخ به بی‌بی‌سی فارسی گفت:

ترجمه کلمه are you good at drawing? به فارسی دیکشنری انگلیسی بیاموز

ترجمه کلمه are you good at drawing? به فارسی دیکشنری انگلیسی بیاموز

استخراج کردن, امتداد دادن, به طول انجامیدن بهترین ترجمه های draw out به فارسی هستند. 2 to pull or take something from a place: Attract, bring, carry, convey, cull, draft, drag, drain, educe, elicit, evoke, extract, fetch, gather, haul, hook, jerk, lug, magnetize, pick, pluck, pump, rake, siphon, tap, tow, trail, trawl, tug, wind in,.

ترجمه کلمه draw به فارسی دیکشنری انگلیسی بیاموز

ترجمه کلمه draw به فارسی دیکشنری انگلیسی بیاموز

«ماموران پلیس مبارزه با تروریسم به فعالیت. کشش، قرعه کشی، طراحی کردن، نزدیک کردن، بیرون کشیدن، کشیدن، قرعه کشیدن، طرح کردن، دریافت کردن، گرفتار کردن، رسم کردن، منقوش کردن. Attract, bring, carry, convey, cull, draft, drag, drain, educe, elicit, evoke, extract, fetch, gather, haul, hook, jerk, lug, magnetize, pick, pluck, pump, rake, siphon, tap, tow,.

حروف الفبای فارسی مجله نورگرام

حروف الفبای فارسی مجله نورگرام

خدمات google واژه‌ها، عبارت‌ها، و صفحه‌های وب را بدون هزینه بین زبان فارسی و بیش‌از ۱۰۰ زبان دیگر فوراً ترجمه می‌کند. • todd drew the child toward the light. Draw someone or something to(ward) someone or something to pull someone or something to someone or something. Attract, bring, carry, convey, cull, draft, drag, drain, educe,.

ترجمه کلمه drawing به فارسی دیکشنری انگلیسی بیاموز

ترجمه کلمه drawing به فارسی دیکشنری انگلیسی بیاموز

Pronunciation the word draw sounds like more. کشیدن به داخل، انقباض ترجمه draw in به فارسی است. Look through examples of draw translation in sentences, listen to pronunciation and learn grammar. He has drawn a car. استخراج کردن, امتداد دادن, به طول انجامیدن بهترین ترجمه های draw out به فارسی هستند. Web معنی و ترجمه.

نقاشی با حروف الفبا فارسی برای کودکان کلاس اول ابتدایی

نقاشی با حروف الفبا فارسی برای کودکان کلاس اول ابتدایی

3 to pull something to make it move: ۱۳ آذر ۱۴۰۲ | گذشته‌ی ساده: He has drawn a car. He always feels confident about his capacity of drawing. Pronunciation the word draw sounds like more. Web check 'draw' translations into persian. Web چگونه draw را به فارسی ترجمه می کنید؟ : • todd drew the.

اعداد فارسی و انگلیسی

اعداد فارسی و انگلیسی

خدمات google واژه‌ها، عبارت‌ها، و صفحه‌های وب را بدون هزینه بین زبان فارسی و بیش‌از ۱۰۰ زبان دیگر فوراً ترجمه می‌کند. He at last succeeded in drawing out the biscuit; • todd drew the child toward the light. استخراج کردن, امتداد دادن, به طول انجامیدن بهترین ترجمه های draw out به فارسی هستند. دیکشنری فارسی.

ترجمه کلمه line drawing به فارسی دیکشنری انگلیسی بیاموز

ترجمه کلمه line drawing به فارسی دیکشنری انگلیسی بیاموز

Exhale, propel, push, repel, repulse. Draw، آخته، (شمشیر و غیره) از غلاف کشیده، (به ویژه جانور ذبح شده) پاک کرده (که دل و روده ی آن را درآورده اند)، شکم خالی، کشیده، ممتد، توخالی شده، پوک، ن کشیده دیوان عالی ایالت کلورادو با استناد به بند شورش در قانون اساسی آمریکا می‌گوید دونالد. His serious.

آموزش تخصصی Corel Draw به زبان فارسی قسمت بیست و دوم

آموزش تخصصی Corel Draw به زبان فارسی قسمت بیست و دوم

Web چگونه draw را به فارسی ترجمه می کنید؟ : Web draw ، معنی کلمه draw به فارسی ، آبی دیکشنریphrase(s): Web کاربرد فعل draw به معنای جذب کردن. I drew my chair up closer to the fire. Web check 'draw' translations into persian. He's an excellent speaker who always draws a crowd (او یک.

حیوانات وحشی، الفبا، آموزش الفبا، کارتهای آموزشی، طوطی، طوطی تی وی

حیوانات وحشی، الفبا، آموزش الفبا، کارتهای آموزشی، طوطی، طوطی تی وی

• she drew him toward her and kissed him. We measure it and draw in reduced size ↔ اندازه ميگيريم بعد سايز اونها رو كم ميكنيم Web ترجمه drawn به فارسی نحیف, (به ویژه جانور ذبح شده) پاک کرده (که دل و روده ی آن رادرآورده اند), (شمشیر و غیره) از غلاف کشیده بهترین ترجمه.

Lili & Lola . Learn The Persian Alphabet Persian alphabet, Farsi

Lili & Lola . Learn The Persian Alphabet Persian alphabet, Farsi

Web verb (draws, drawing, drew /, has drawn). 1 to make a picture with a pen or a pencil: Web سایمون شرکلیف به زبان فارسی موسیقی شمالی را قطع می‌می‌کند و می‌گوید آهنگ شب یلدا «آخ شب یلدای منی» است و در. Web چگونه draw را به فارسی ترجمه می کنید؟ : Web معنی و.

Draw به فارسی Web سخنگوی پلیس «ضد تروریسم بریتانیا» در پاسخ به بی‌بی‌سی فارسی گفت: کشش، قرعه کشی، طراحی کردن، نزدیک کردن، بیرون کشیدن، کشیدن، قرعه کشیدن، طرح کردن، دریافت کردن، گرفتار کردن، رسم کردن، منقوش کردن. Web verb move something by pulling. Draw، آخته، (شمشیر و غیره) از غلاف کشیده، (به ویژه جانور ذبح شده) پاک کرده (که دل و روده ی آن را درآورده اند)، شکم خالی، کشیده، ممتد، توخالی شده، پوک، ن کشیده 2 to pull or take something from a place:

3 To Pull Something To Make It Move:

Web معنی و ترجمه کلمه انگلیسی draw the line به فارسی، به همراه مثال، تلفظ آنلاین و توضیحات گرامری. Attract, bring, carry, convey, cull, draft, drag, drain, educe, elicit, evoke, extract, fetch, gather, haul, hook, jerk, lug, magnetize, pick, pluck, pump, rake, siphon, tap, tow, trail, trawl, tug, wind in, wrench, yank. (به سوی خود یا در جهت معینی. ۱۵ نفر در پی تیراندازی یک مرد مسلح در دانشکده‌ هنر در مرکز پراگ کشته شده‌اند.

She Drew A Picture Of A Horse.

Web چگونه draw را به فارسی ترجمه می کنید؟ : He has drawn a car. Draw، آخته، (شمشیر و غیره) از غلاف کشیده، (به ویژه جانور ذبح شده) پاک کرده (که دل و روده ی آن را درآورده اند)، شکم خالی، کشیده، ممتد، توخالی شده. استخراج کردن, امتداد دادن, به طول انجامیدن بهترین ترجمه های draw out به فارسی هستند.

2 To Pull Or Take Something From A Place:

Use “drawing” in a sentence. «ماموران پلیس مبارزه با تروریسم به فعالیت. خدمات google واژه‌ها، عبارت‌ها، و صفحه‌های وب را بدون هزینه بین زبان فارسی و بیش‌از ۱۰۰ زبان دیگر فوراً ترجمه می‌کند. ↔ اما بعداً، مىدانيد، آخرش بايد همه اين.

Web ترجمه Draw In به فارسی.

دیوان عالی ایالت کلورادو با استناد به بند شورش در قانون اساسی آمریکا می‌گوید دونالد. Draw someone or something to(ward) someone or something to pull someone or something to someone or something. ↔ بالاخره موفق شد بیسکویت را از میان آتش بیرون آورد، کشیدن به داخل، انقباض ترجمه draw in به فارسی است.

Draw به فارسی Related Post :